تفاوت استارتاپ و کسب و کار چیست؟
این واژه اخیراً بین افراد جوان که به دنبال خلق رویای خود و ایجاد کسب و کار مستقلی هستند، شنیده میشود. هرکس اقدام به ایجاد کسب و کاری (نوعاً آنلاین) میکند، اعتقاد دارد صاحب استارتاپ است. اما باید دانست آیا واقعاً هر کسب و کاری که آنلاین باشد استارتاپ است؟ آیا هر گروه کوچک و جوانی که قصد ایجاد کردن یک کسب و کار را دارند، ایدهای استارتاپی دارند؟
در مورد تعریف استارتاپ، هر کس تعریف خاص خود را دارد و از آن دفاع میکند. اما تمام این تعاریف یک فصل مشترک دارند؛ «استارتاپ به مجموعهای گفته میشود که برای حل یک مشکل شروع به کار میکنند. اما نکته مهم این است که راهحل این مشکل واضح و مشخص نیست و موفقیت آن به واسطه ارائه این راهحل تضمین شده نیست». به عبارت دیگر مدل کسب و کار (Business Model) در یک استارتاپ قبلاً تست نشده است. درنتیجه یک مجموعه استارتاپی در شرایط عدم قطعیت کار خود را شروع میکند و با گذشت زمان به مدل کسب و کار مناسب خود دست پیدا میکند.
در کشورهای توسعهیافته با توجه به رشد سریع تکنولوژی و ایجاد اکوسیستمهای استارتاپی قوی، تشخیص استارتاپ از یک کسب و کار غیر استارتاپی آسان است. در واقع دغدغهای که در جایی مثل سیلیکونولی (Silicon Valley) امروز وجود دارد، کمبود سرمایه نیست بلکه کمبود ایدههای جدید است. یعنی ایدههایی که ماهیت استارتاپی دارند، پیشتر پیادهسازی و تست شدهاند، لذا ایدههای مشابه دیگر عنوان استارتاپ به خود نمیگیرند و صرفاً یک بیزنس یا کسب و کار هستند.
در ایران اما شاهد کسانی هستیم که به دلیل عدم شناخت کافی به این تفاوتها، مدل کسب و کاری که بارها تست شده و جواب پس داده است را با تغییری جزئی به عنوان یک استارتاپ جدید معرفی میکنند. گویا معیار استارتاپ بودن در ایران استفاده از تکنولوژیهای به روز و نوعاً کسب و کار آنلاین است. در حالی که کسب و کاری مانند دیجی کالا بیش از یک دهه است که مدل تجارت الکترونیک و فروش کالا را در ایران پیادهسازی کرده است، همچنان شاهد آنیم که عدهای با تناظر یک به یک از حیث مدل کسب و کار با دیجی کالا، اعتقاد دارند، ایدهای استارتاپی را آزمون میکنند. ذکر این نکته الزامی است که اکثر استارتاپهای موفق در ایران، مدلی کپی برداری شده از نمونههای خارجی هستند و اگر نیک بنگریم استارتاپ در ایران با تاخیری چندساله راهی را میرود که در کشورهای دیگر مورد آزمون و تایید قرار گرفته است. با این حال از آنجا که مدل کسب و کار آنها در جامعه ایرانی تست نشده است؛ عدم اطمینانی بابت مدل درآمدی آنها وجود دارد. لذا به نوعی استارتاپهای کم ریسک و درجه 2 از نظر عدم اطمینان هستند.
نتیجه: سه تفاوت عمده
سه تفاوت عمده بین استارتاپ و یک کسب و کار که دارای مدل تست شده است وجود دارد:
- انتظارات و نرخ رشد: اول از همه ،استارتاپها بر روی رشد سریع تمرکز میکنند. عموماً استارتاپها به دلیل استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته تجاری به سرعت scalable میشوند. اما رشد یک کسب و کار کوچک سنتی نسبتاً محدودتر است. از طرف دیگر استراتژی رشد این دو با یکدیگر تفاوت دارد که این موضوع باعث میشود در مراحل مختلف چرخه عمر نوع فعالیتها و تمرکز آنها متفاوت باشد.
- تأمین کننده: عموما استارتاپها برای بقای خود نیاز به تامین مالی دارند که این میتواند به شکلهای مختلفی انجام شود. چرا که درآمد استارتاپها نیازمند گذشت زمان برای تست مدل کسب و کار و پیدا کردن جامعه هدف مناسب دارد. در حالیکه کسب و کارهای دیگر میتوانند با شروع کار خود، با توجه به اینکه جامعه هدف خود را میشناسند و نیاز آنها از قبل شناسایی شده است، درآمد داشته باشند و عموماً با سرمایهگذاری شخصی شروع به کار میکنند.
- ایده: ایده استارتاپ نو و بکر است و هنوز تست نشده است. این تفاوت قابل توجهی است. چرا که اگر این ایده به درستی پیادهسازی شود و مشتری خود را پیدا کند، رشد آن بسیار زیاد خواهد بود. اما یک کسب و کار ایده جدیدی ندارد و وقتی کار خود را آغاز کند به درآمد نسبتا ثابتی در طول زمان دست پیدا میکند.
در آخر نتیجتاً، مهمترین موضوعی که وجود دارد این است که افراد با انگیزه زیاد شروع به فعالیت میکنند و پس از مدتی به رشد مورد نظر و رویایی که از یک استارتاپ در سر داشتند به داشتند نمیرسند. این موضوع باعث میشود که نتوانند سرمایه مورد نیاز جذب کنند و پس از تلاشهای پی در پی شکست بخورند. در حالی که اگر به آن به عنوان یک کسب وکار به آن نگاه کنند، انتظارات واقعبینانهتری خواهند داشت و بهتر میتوانند نمونههای موفق را بررسی کنند و از آنها الگو بگیرند و به سهم بازار معقولی دست پیدا کنند. باید دانست استارتاپ به خودی خود نسبت به کسب و کار برتری ندارد و اتفاقاً جد و جهدی مردافکن میطلبد. لذا استفاده از «استارتاپ» به جای «کسب و کار [آنلاین]» لزوماً ارزشی ایجاد نمیکند.